یاسور - نگین اشکورات (گیلان)

معرفی روستای یاسور (سعید عینی پور)

یاسور - نگین اشکورات (گیلان)

معرفی روستای یاسور (سعید عینی پور)

معرفی روستای یاسور

روستای یاسور  در منطقه اشکورات رودسر واقع شده است. این روستا در سالهای گذشته مورد بی مهری مسئولان و برنامه ریزان استانی قرار گرفته است. روستای یاسور دارای قابلیتهای اکوتوریستی  فراوان است. مناطق سرسبز  - چشمه های آب معدنی - کوههای سر به فلک کشیده سمام  -  حیات وحش جذاب -و ...  بخشی از قابلتهای منطقه است . در آینده منتظر معرفی  بیشتر این جاذبه ها باشید .

آدرس : گیلان -رودسر - کلاچای - رحیم آباد -جاده اشکورات - بعد از بارگه دشت -  جاده یاسور - روستای یاسور
نظرات 12 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 01:10

دوست عزیز سلام
چرا در مورد دکتر طهمورث حسنقلی پور یاسوری این افتخار اشکورات
پروفسور مسلم مدیریت
رییس دانشکده مدیریت دانشگاه تهران مطلبی نمیذارین؟
من از نظر علمی ایشونو میشناسم تقریبا تو ایران و تو روش تحقیق در مدیریت بی نظیرن.
اگه معرفی شون کنین عالی میشه
ممنون

با سلام واحترام
ممنون از شما دوست عزیز
در اسرع وقت اقدام می شود ، این باعث افتخار ماست که در این خصوص مطالب متعددی در وبلاگ ثبت شود .
چنانچه مطالبی از این دوستان در اختیار دارید ارسال نمایید .
البته قبلا از طریق لینک ذیل اعلام شده است.

yasour.blogsky.com/1392/10/06/post-6

پرنده یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 22:34

عاقبت با یک غزل او را هوایی می کنم
بعد عاشق کردنش خود را فدایی می کنم
گفته اند او عاشق شعراست و عاشق پیشگی
با همین ترفنداز او من دلربایی می کنم
من که شاعر نیستم اما به عشق او چنین
در میان دوستان .شاعر نمایی می کنم
قلب او سنگی ست .من می کوبمش با شعر ناب
کعبه ای می سازم از ان .انگه خدایی می کنم
او طلسم کرده با ان چشم های اهویی اش
شعر می خوانم .نگاهش را گدایی می کنم
من به اعجاز غزل بر قلب انسان واقفم
اخرش هم با غزل او را هوایی می کنم
تقدیم به همه ی یاسوری های عزیز
17خرداد 94

برنده پنج‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 17:47

عاقبت با یک غزل او را هوایی می کنم
بعد عاشق کردنش خود را فدایی می کنم

یکتا چهارشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 18:58

یک یاسوری کاندیدای دوره دهم مجلس شورای اسلامی در شهرستان لنگرود شد.

هادی رمضانپور یاسوری دوشنبه 22 دی‌ماه سال 1393 ساعت 18:50

به نام خدا

خدمت سرور گرامی جناب اقای سعید عینی پور
خالصانه ترین سلام ودرود را تقدیمتان میکنم ارزو میکنم درسرزمین وجودتان
اسمان هماره ابی رودخانه هایش هیشه پراب شاخسار درختانش سر سبز باغ هایش گل
اذین کوچه هایش بی بن بست و
چشمه هایش چون چشمه های - هلی چال-هفت خانی-رجاخانه -ورزه لت- زلال باد .
خند ه ات بی پایان -دشمنانت اندک - دوستانت بسیار
***** وخدا در همه حال یار و نگهدار تو باد******

ازشما تشکر میکنم بابت منتی که بربنده نهاده ای وچند اثرادبی -شعرم -را
در وبلاگ خود درج کرده اید وانچه که بیشتر ازهمه مرا مدیون شما میکند
اینکه با عکسهایی که درکنارشعر ها قرار داده اید باعث شده است که بدون
استثنا هر شب تماشگر وبلاگ شما برای دیدن مناظر بهشتی یاسور باشم ازاین
بابت بسیاربسیارازشما سپاسگزارم وانشالله دریکماه اینده وبلاگ خودم را با
اجازه شما بانام***یاسور باغ بهشت *** راه اندازی خواهم کرد هرچند قبلا
تصمیم داشتم اسم وبلاگم را **یاسور عشق من**بگذارم احساس
کردم این نام کمی خودخواهی است که با روح من سازگاری ندارد
ودر پایان جهت ارج گذاری به زحمات شما قبل از راه اندازی وبلاگم چند شعر
کوتاه ویک غزل تقدیم شما و تمام عزیزان وسروران یاسور ی می نمایم باشد تا
دراینده ای نزدیک به کمال درخدمت یاسوریهای عزیز وشما باشم**

-هادی رمضانپور یاسوری-


- زندگی-

اگرچه زندگی

تکرار تکرار است

و لی

روزی

همین تکرار هم

تکرار نخواهد شد


--------------------------------------------------------------------------


-- تقدیر --

زندگی

گاهی

همراه کلامی

یاسلامی

همره اشکی واهی

یا نگاهی

گردش
وارونه دارد.

--------------------------------------------------------------------------



--- سنگدلی --

از کهکشان

پرستاره

تا زمین ما

صدها هزار هزار سال نور

شاید

زمانی

برای بشر

پیمو د نی شود

اما

دلی که سنگ شد
حتی

کنار تو

دست یا فتنی

نمیشود

----------------------------------------------------------------------

-------- نمک --------

نمک با ز خمها یم اشنا بود

که هر چه زخم بود از اشنا بود


گلویم از سکوتی تلخ میسوخت

تمام وازه هایم بی صدا بود


لبانم را به جرم بوسه بستند

به دل اما هزاران حرفها بود


زدند بر سینه ام زخم تناور

تمام قصه از این ماجرا بود


مرا از شهر خود تبعبد کردند

گواه من فقط اشک خدا بود


لباس دوست می پوشید دشمن

حکایت از کجا تا ناکجا بود


بنام عشق دلها را شکستند

حساب عقل وعشق ازهم جدا بود



** هادی رمضانپور یاسوری ** 1393.10.20

پایگاه خبری علیرضا سارمی جمعه 10 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 15:23

سلام دوست عزیز خوبی بسیار سایت زیبایی داری اما بازدیدت کمه من تو این راه کمکت میکنم دوست من اگر مایل هستی لینک کنیم به پایگاه خبری علیرضا سارمی سری بزن وبگو با تبادل لینک موافقی من هم شما رو لینک میکنم با تشکر دوستدار شما علیرضا محمدی سارمی

هادی رمضانپوریاسوری جمعه 29 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 22:59

تمامی درد
تمامی رنج
کسی درب را نمی کوبد

نه پیکی
قاصدی
حرفی
کلامی
نه اوازی
نه او ایی
سلامی

کسی درب را نمی کوبد

ومن
تنهای
تنهایم


هادی رمضانپور یاسوری

هادی رمضانپوریاسوری جمعه 29 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 22:52

کسی درب را نمی کوبد
نمی ارد خبر از روشنای روز
دلم از غصه دارد می شود
چون غنچه های نورسیده در مسیر بادها
پر پر
کسی با من سخن از صبح نمی گوید
هر از گاه ماهتابم میزند لبخند
فراز ابرهای درهم وبر هم
وهر چند تلخ
هر چند سرد
به خود اندیشه میدارم
میان خواب و بیداری
خدایا زندگی این است ؟

هادی رمضانپوریاسوری جمعه 29 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 22:42

تنهایی
واین شبها
چه تاریکند وسرد و ابر الودند
تنم انگار میسوزد
نگاهم سرد ومبهوت است
کسی درب را نمی کوبد
صدای بی کسی تا دور دستها
میشود اوار
ودستانم پرستار تن تبدار مهتابند
نگاه من به جای لب می بوسند
لبانم با نگاه اواز می خوانند
دلم با هر سخن
از غربتی
یا هجرتی
اوار میگردد
نه نای رفتنم مانده ست
نه نای ماندنم
اما
نمی دانم
که این شب تا چه وقت بیتوته
خواهد کرد
درون خانه قلبم

هادی رمضانپوریاسوری جمعه 29 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 22:27

معجزه سخن

به یک لبخند گاهی میتوان پیروز میدان شد

به حرفی تلخ هم عمری پشیمان شد


نه تسبیح و ردا و مهر و سجاده

به دل نشکستنی هم می توان هر دم مسلمان شد


هادی رمضانپور یاسوری

هادی رمضانپوریاسوری جمعه 29 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 22:16

پنجره

پنجره های بسته . مژده . باز می شو ید
بهار میرسد ز ره . پر از نیاز می شو ید


صدای گرم باغبان . صدای پای غنچه ها
حکایتی شنیدنی ست که جمله ساز میشو ید


غبار خواب چهره تان زغم زدوده می شود
زعطر یاس ونسترن سبوی ناز می شو ید


به قاب خویش می کشید عروس سبز باغ را
طلایه دار عاشقان سر فراز می شو ید


صدای سبز جویبار نماز صبح و شامتان
وقتی به خلوت خدا . شکوه راز می شو ید


به دلبری قبای غنچه می درید
وقتی که همسخن به ناز به سرو ناز می شو ید


*هادی *دلم گرفت ز بی طراوتی باغ
پنجره های بسته کار ساز می شو ید


هادی رمضانپور یاسوری

هادی رمضانپوریاسوری جمعه 29 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 21:41

بنام خدا
سلام دوست گرامی اقای سعید عینی پور

برایتان قبل از هر چیز ارزوی سلامتی وبهروزی را از خدا طلب میکنم

هرچند دیر وبه فاصله اما دوباره عشق به زادگاهم وادارم کرد تادوباره ضمن عرض سلام خدمت شما وتمامی یاسوریهای گرامی چه انانی که مربوط به نسل گذشته بوده وسعادت زیارتشان را داشته ام وسروران همیشگی بنده محسوب میشوند وهمیشه خاطرات من با نام ویاد شان پیوندی ناگسستنی دارد وچه نسل نوینی که سرمایه های اینده این سرزمین وزادگاه اجدای خود *یاسور* میباشند با توجه به یادداشت نخستم خدمت شما وبا توجه به قولی که داده بودم از انجایی که حاصل حدو چهل سال فعالیت ادبی من در حوزه *شعر *بوده وبه دلایل متعدد موفق به نشر انها بصورت کتاب نشده ام بر خود لازم دانستم که حداقل انها را به رویت عزیزان همولایتی خودم *یاسوریهای * عزیز قرار برسانم ودر اینده ای نزدیک در وبلاگی مستقل بنام * یاسور-- قلب من *به مرور خواهم گذاشت تا حداقل دوستداران شعر روستایم هر چند با سلایق وعلایق گونه گون وقابل احترام نظری هر چند کوتاه وبه دلخواه به اثار ادبی یکی از هم روستاییان خویش داشته باشند .
به پاس محبت های جنابعالی در تلاش برای شناساندن روستایی که من هر لحظه ودر هر مکان هنوز عطر پونه های کنار چشمه سارها تصویر قامت بلند راش دارها عطر گل گل گاو زبا ن و گل ختمی حتی تصویر روزهای مه گرفتگی از اسمان رود تا هفت خانی از پس کلاسی تا دلیجان وتله سر را در ذهن خویش چون معبودی عزیز به یادگار دارم وبا تمام وجودم حس میکنم در صورت قبول یک غزل ویک دو بیتی را تقدیم شما وشعر ی ازاد بنام *تنهایی * را تقدیم سروران وبزرگوران یاسور میکنم *
*در اخر یک گلایه * در نوشته قبلی من پسوند یاسوری من فراموشتان شده بود ا*
برای شما بهترینها را ارزو میکنم
-هادی رمضانپور یاسوری-

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد